حضرت صادق (ع) فرمود: كسى كه گوشه‏گيرى از خلق اختيار كرد در حصار محكم پروردگار متعال متحصن گشته و در تحت حمايت و حفظ و توجه خداوند محفوظ و نگهدارى شده است، پس خوشا به حال كسى تمام توجه او در ظاهر و در باطن به سوى خداى مهربان باشد. و گوشه گرفتن و منقطع شدن از مردم محتاج به دارا بودن ده چيز است:

1- در رفتار و كردار و وظائف خود حق را از باطل بتواند تشخيص‏ بدهد.

2- علاقه و محبت پيدا كند به نداشتن ثروت و مال.

3- به سختى و زحمت و فشار زندگى راضى و متحمل باشد.

4- به ترك لذائذ دنيوى و مشتهيات نفسانى حاضر باشد.

5- از محيط خلوت و گوشه‏نشينى راضى و خوشحال شود.

6- پيوسته توجه و انديشه او در تأمين عاقبت و آينده باشد.

7- با اينكه مجاهده و كوشش مى‏كند عبادات خود را بى‏ارزش و كم بيند.

8- هيچ گونه خود بينى و خود پسندى نداشته باشد.

9- پيوسته مشغول ذكر و توجه به خدا بوده و غفلت نكند، زيرا كه غفلت كردن موجب تسلط و نفوذ شيطان و منشأ هر گونه ابتلاء و گرفتارى و سبب همه جور محجوبيت و محروميت از فيوضات و انوار الهى است.

10- خانه و مسكن خود را از آنچه مورد لزوم و ضرورى نيست خالى كند

منظور از عزلت بر كنار شدن و انقطاع از خلق است، يعنى انس و توجه خود را با خداوند متعال داشتن و از مردم منقطع شدن، و در حقيقت عزلت قلب است نه عزلت از آبادى و شهر، و ممكن است كسى در ميان مردم باشد و از مردم نباشد، و يكى ديگر در سر كوهى زندگى كند ولى قلبش هنوز از مردم مشغول و بر كنار نشود. آرى تا اين ده خصلت در دل انسان برقرار و ثابت نگشته است، ممكن نيست بتواند عزلت حقيقى پيدا كرده و گوشه‏گيرى خود را ادامه بدهد. و به هر صورت عزلت به ظاهر كنار شدن از شرور و آفات و قسمتى از معاصى است، و چون انقطاع ظاهرى متحقق شد: مى‏تواند با رياضت نفس و مراقبت و محاسبت، قلب خود را تزكيه و تهذيب و تطهير كند.

روى در ديوار كن تنها نشين

 وز وجود خويش هم خلوت گزين

قعر چه بگزيد هر كو عاقل است

 زانكه در خلوت صفاهاى دل است

ظلمت چه به كه ظلمتهاى خلق

 سر بزد آن كس كه گيرد پاى خلق

خلوت از أغيار بايد نى ز يار

پوستين بهر دى آمد نى بهار

شهادتش تسليت باد